۱۳۸۹ تیر ۶, یکشنبه

چقدر بر من سخت گذشت آنروز که دست هایم سرد بود

آنروز که رنگ چشمانت برای همیشه شب شد

آنروز که با لالایی صدای تو صبح ها خواب می شدم تا شب ها به یاد نگاه بیدار باشم

آنروز که رفتی برای همیشه

همیشه ای که دگر تکرار نمیشه

۱ نظر:

  1. یک بار جرآت کن و راجع به وعده ها و دروغات بنویس

    پاسخحذف