۱۳۸۹ تیر ۱۲, شنبه

پس خودت قضاوت کن

ما که رفتیم ولی یادت باشه دیوونه بودیم

واسه تو یه عمر اسیر تو کنج این خونه بودیم

ما که رفتیم تو بمون با هرکی که دوسش داری

با اونی که پنهونی سر روی شونش می ذاری

ما که رفتیم ولی این رسم وفاداری نبود

قصه ی چشمای تو واسه ما تکراری نبود

ما که رفتیم ولی خوب موندی سر قول و قرار

خوب رها کردی دسامو توی آخر بهار

ما که رفتیم حالا تو می مونی و عشق جدید

می دونم چند روز دیگه می شنوم جدا شدید

ما که رفتیم ولی مزد دستای ما این نبود

دل ما لایق این که بندازیش زمین نبود

ما که رفتیم ولی چشم تو عجب نگاهی داشت

جمله های پر عشق تو چه وعده هایی داشت

ما که رفتیم ولیکن قدر تو دونسته بودیم

بیشترم خواسته بودیم ولی نتونسته بودیم

ما که رفتیم تو برو دل بده دست دیگری

به قول حافظ ما هم داریم یه یار سفری

ما که رفتیم تو بشین زیر نگاه عاشقش

ارزوم اینه فقط تلف نشه دقایقش

ما که رفتیم تو برو دنبال طالع خودت

ببینم که سال دیگه کی میاد تولدت؟

ما که رفتیم تو بمون با اون که از راه اومده

اون که با اومدنش خنجر به قلب من زده

ما که رفتیم دل ندیم دیگه به عشق کاغذی

لااقل می اومدی پیشم واسه خدافظی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر